اين نوشته هايي است ازيك دخترخوشبخت

تشنه باش...

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. 
شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...! 
استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی!...


نويسنده : مریم


کربلا

شبی ساکت و دلگیر

خودم بودم و قلبی که زغم بسته به زنجیر

و نزدیک اذان بود که پیچید به آفاق همه نغمه تکبیر

نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش

و مشغول دعا باش

که باز است به درگاه الهی در رحمت

و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت

شدم غرق عبادت

دو چشمم، همه ام اشک شد و روی لبانم همه سوگند

که یارب تو رهایم کن از این بند

و گفتم به خدا بین دعایم

که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم


نويسنده : مریم


بِفهــــــــــــم.....

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

چه قدر دوســتت دارد !

و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !


نويسنده : مریم


بيائيد اعتماد کنيم قطعا زيان نمي بينيم

بيائيد اعتماد کنيم قطعا زيان نمي بينيم

 آتشي نمى سوزاند  ابراهيم را

و دريايى غرق نمي کند موسى را

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى  نيل مي سپارد

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد

مکر زليخا زندانيش مي کند

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند

از اين  قِصَص قرآنى هنوز هم نياموختي ؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد نمي توانند

او يگانه تکيه گاه من و توست !

پس به تدبيرش اعتماد کن

به حکمتش دل بسپار

به او توکل کن


نويسنده : مریم


شاد

شاد باش

نه یک روز بلکه هزاران سال

بگذار آوازه شاد بودنت

چنان در شهر بپیچد

که رو سیاه شوند

آنانکه بر سر غمگین کردنت

شرط بسته اند


نويسنده : مریم


انسانم واقعیست

قلب جای کینه نیست

انسان برابر شتر نیست

بزرگی روحت را به کوچکی جسمت مفروش


نويسنده : مریم


خواستگاري خر !!!!!

 خري آمد به سوي مادر خويش******** بگفت مادر چرا رنجم دهي بيش

برو امشب برايم خواستگاري اگر تو بچه ات را دوست داري ****** خر مادر بگفتا : اي پسر جان

تورا من دوست دارم بهتر از جان******** ز بين اين همه خرهاي خوشگل

يكي را كن نشان چون نيست مشگل***** خرك از شادماني جفتكي زد

كمي عرعر نمودو پشتكي زد****** بگفت : مادر به قربان نگاهت **** به قربان دوچشمان سياهت

خر همسايه راعاشق شدم من******** به زيبايي نباشد مثل او زن

بگفت:مادر برو پالان به تن كن ******** برو اكنون بزرگان را خبر كن

به آداب و رسومات زمانه ******** شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خريدند پاي عقدش ******** يه افسار طلا با پول نقدش

خريداري نمودند يك طويله ******** همانطوري كه رسم است درقبيله

خر دانا كلام خود گشاييد ******** وصال عقد ايشان را نماييد

دوشيزه خر خانم آيا رضائي ******** به عقد اين خر خوشتيپ در آيي

يكي از حاضرين گفتا به خنده ********عروس خانم به گل چيدن برفته

براي بار سوم خر بپرسيد ********كه خر خانم سرشيكباره جنبيد

خران عرعر كنان شادي نمودند******** به يونجه كام خود شيرين نمودند*****به اميد خوشي و شادماني


نويسنده : مریم


تا خدا هست و خدايي مي کند، مجتبي مشکل گشايي مي کند.

 

ماه رحمت، سفره اش گسترده شد
زنده از فيضش جهان مرده شد
آسمان پرگشته از شادي و شور
آمده از لطف حق ميلاد نور

ولادت امام حسن (ع) مبارک

تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
میلاد امام حسن(ع) مبارك


نويسنده : مریم


مادرعزيزم متولدشدنت مبارك

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت

امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق

خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .

تولدت مبارک

Happy Birthday Sweetie

 

در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک

در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم

و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم

آغاز بودنت مبارک

Ecstatic Birthday Graphic


نويسنده : مریم